مقدمه

سعادت ، چیز عجیبی است . همه این واژه را شنیده اند ولی عده کمی معنی واقعی آن را درک کرده اند .

افراد معدودی ، راز های باز شدن قفل سعادت در زندگی را میدانند . اگر شما هم این راز ها را فرا بگیرید، دنیای جدیدی پیش رویتان قرار خواهد گرفت . تندرستی و شادی و ثروت ، شرایط جالبی برای شما فراهم می کنند . به شما کمک می کنند که هر روز را با لذت و انرژی پویا شروع کنید ؛ به شما کمک می کنند که هر روز را با آرامش و هماهنگی به پایان برسانید ؛ و به شما کمک می کنند که هر روز را در ماجرای جدیدی زندگی کنید .

خوشحالم که این راز های سعادت را برای شما آشکار می کنم و ماموریت واقعی خود را در زندگی ـ در میان گذاشتن این رازها با شما ـ به انجام می رسانم . حال ، مسئولیت این راز ها را به شما واگذار می کنم .اکنون نوبت شماست . نزدیکان شما به این اطلاعات نیاز دارند . پس اکنون ماجرای بعدی ، ماجرای شماست ...

رندی گیج

هالیوود ، فلوریدا ـ مارس۲۰۰۳

 

10 راز مهم رندی گیج

تنها نکته مهمی که دارای اهمیت زیادی نسبت به چیزهای دیگر می‌باشد که تاکنون آموخته‌ام این است که: به این باور رسیده‌ام که در ارتباط با هر موردی که در زندگی‌ام اتفاق می‌افتد، چه خوب و چه بد مسئولیت دارم. در واقع به راستی فکر می‌کنید که کدام یک ترسناک‌تر است؟

بدان معنی است که نمی‌توانم همسرم را به خاطر عملکردهای بدم سرزنش کنم، نمی‌‌توانم همه شکست‌های کاریم را به گردن اسپانسرها، شریک کلاهبردار، یا وضعیت اقتصادی بیندازم و نمی‌ توانم نداشتن سلامتی و یا مصیبت‌هایی که از طرف خدا، جهان، تقدیر و شرایط زندگی به وجود می‌آید را ملامت کنم. در حالی که در ابتدا فکر می‌کردیم که کاملاً ترسناک است ...  و آن نگرشی شد که در نهایت منجر به آزادی من شد.

زیرا منطق نشان می‌دهد که همه آنچه را که در مورد چیزهای بد درست است، باید برای چیزهایی خوب هم درست باشد. معنی آن این است که می‌توانم خوشحالی، ثروتمند شدن، و رسیدن به موفقیت را نشان داده و افراد با ارزش را در زندگی به سمت خود جذب کنم.  آیا شما واقعاً به آن رسیده‌اید؟ آیا پی برده‌اید که می‌توانید همه چیزهای خوب را نشان داده و در سلامتی، خوشحالی و رفاه زندگی کنید؟

 از واقعیت‌هایی که دارای اهمیت می‌باشد، پی بردن به وجود هستی در این سیاره بود. زیرا این به دور از تفکرات ذهنی من است که قربانی شرایط زندگی شوم، و تفکر ذهن و باوری به وجود آورم که بتوانم سرنوشتم را در کنترل خود در آورم. هم اکنون این با آنچه که مردم به آن اعتقاد دارند متفاوت است. اما دوباره می‌گویم که اغلب مردم مریض، بی پول و نادان هستند. آنها احساس می‌کنند به وسیله خدا، جهان، طبیعت، تقدیر، سرنوشت، شرایط زندگی و دیگر عوامل خارجی قربانی شده‌اند. وقتی احساس می‌کنید که قربانی این موارد شده‌اید، این احساس سبب می‌شود که بسیاری از واقعیت‌های مهم زندگی را به حساب نیاورید و این بر نیروی فکر و اجزای ذهن که مربوط به شرایط زندگی، شخصیت و تقدیر ما می‌باشد تاثیر می‌گذارد.

شما شرایط زندگیتان را براساس تفکراتی که دارید به وجود می‌آورید.

بنابراین این اولین قدم است که بر روی افکاری که برای شما الویت دارند کار کنید. اما بیشتر از این هم وجود دارد. تا زمانی که افکار شما با اهدافتان ارتباط دارد، نمی‌توانید رفاه واقعی را که حق مسلم شماست تجربه کنید. نه تنها باید هدف داشته باشید بلکه باید این اهداف را در رأس افکار روزانه‌تان قرار دهید. باید اهدافتان را با چشمهایی که همیشه به هدف می‌زند در رأس مهمترین وظایفتان قرار دهید. وقتی این کار را انجام دهید، پس از آن واقعاً افکاری را که برای شما در اولویت قرار دارند در کنترل دارید و این تفکر ذهن را برای شما به وجود می‌آورد.  همین تفکر ذهن است که تعیین می‌کند، چطور در زندگی به موفقیت واقعی دست یابید.

در اینجا فرایند زیر وجود دارد :

- داشتن اهدافی که به شما در هدایت افکارتان کمک می‌کند.

 - اینها اهدافی هستند که تفکر ذهن شما را تعیین می‌کند.

 - این تفکرات ذهنی تعیین می‌کند که چطور واقعاً موفق خواهید شد.

چطور می‌خواهید به هر موقعیتی که منحصراً افکار شما آن را تعیین می‌کند، عکس‌العمل نشان دهید. با دوستم مت پس از بازی فوتبال برای خوردن جوجه سوخاری بیرون رفتم. وقتی به سمت در رفتیم، گفت: «شما می‌دونی که چه اتفاقی افتاده؟ شرط می‌بندم که جوجه ندارن! آن اتفاق برای اولین بار افتاد. ما رفتیم داخل جوجه نداشتند. چطور می‌تونست. بنابراین چه اتفاقی افتاد؟ رفتیم. من ٣ تکه جوجه برای شام و او هم ٣ تکه جوجه ادویه دار سفارش داد. که البته نداشتند. او به من نگاه کرد و آستین‌هایش را بالا زد، مثل آینه می‌گفت " من به شما می‌گویم ". اما برای یک بار دیگر، در اینجا نشانه‌ای است که تفکر ذهن را می‌رساند. چون انتظار داشت که چیزهای بدی در زندگی‌اش اتفاق بیافتد، بنابراین معمولاً آنها اتفاق می‌افتادند.

من عاشق او هستم، اما او در حدود ٣٠٠ جمله بد هر روز بیان می‌کرد. همیشه در وسط حرفهایش، صحبتش را قطع می‌کردم، فریاد می‌زدم، صبر کن، به چیزهایی که می‌گویی ادامه نده! او برای دومین بار سکوت می‌کرد، به آن فکر می‌کرد و دوباره چیزی شبیه آن می‌گفت. خوب ، فکر می‌کنم درسته. تغییر تفکر به شما تصویری از اینکه چگونه در هر روز با موقعیت‌ها مواجه شوید، می‌دهد و آن راه شما را در جذب بسیاری چیزها در زندگی تان تغییر می‌دهد.

بعضی‌ها دوست دارند به سرعت به موفقیت برسند، تصاویری که به وسیله آن به موفقیت دست می‌یابند و بعضی ها مثل مت انتظار بدترین چیزها را در زندگیشان دارند.

انتظارات شما دیدگاه شما را در مورد هر موقعیتی که در طول روز ١٠٠‌ها بار با آن مواجه می‌شوید تغییر می‌دهد. این خود به تغییر در عملکردهای شما در هر موقعیتی بر می‌گردد و هر کدام از آنها که ظاهراً کوچک و ناچیز به نظر میرسند آینده شما را تعیین می‌کنند. اگر شما به ثروت فکر کنید ثروتمند می‌شوید، و شما پول دارید اگر به پول هم فکر کنید. شما احتمال خواهد داشت که کاری را برای دوری از شکست انجام ندهید. شما فکر خواهید کرد که می‌خواهید ثروتمند شوید، اما ذهن نیمه آگاه شما تنها به شما می‌گوید که تلاش بیهوده نکنید (تلاش اضافه نکنید). اگر فکر می‌کنید که همه چیزهای خوب برای دیگران اتفاق می‌افتد، هیچ وقت نباید انتظار یک اتفاق خوب را داشته باشید. و وقتی هم این اتفاق روی می‌دهد، آن را تشخیص نخواهید داد، چون منتظر آن نیستید. وقتی مردم بخواهند کارهای خوبی برای شما انجام دهند، نمی‌پذیرید. آنها ممکن است که چیزهای ساده، مثل رد کردن یک پیشنهاد کاری برای انجام یک پروژه، و یا در سطح وسیعتر، مثل رد کردن یک پیشنهاد عشقی از طرف کسی که به شما علاقه دارد را آشکار کنند.

می‌توانید بسیاری از فرصت‌های سرمایه‌گذاری بزرگ را که به سمت تجارت شما سرازیر شده و باعث ثروتمند شدن شما می‌شود، نپذیرید. نه اینکه از سلامتی شما، یا حتی مقاومت شما از یک ازدواج متعالی حفاظت کند. البته خلاف آن هم درست است.

اگر اعتقاد داشته باشید که سزاوار ثروت و شادی هستید، انتظار اتفاقات خوب را خواهید داشت. و وقتی آنها را انجام دهید، آنها را با سپاس خواهید پذیرفت. این قدرت تلقین به خود است که در ذهن نیمه آگاه شما صورت می‌گیرد. وقتی شما پرزنت (مشاوره ) را با فرصتی برای کسب درآمد انجام می‌دهید شما به احتمال زیاد به آن عمل می‌کنید. و وقتی شما این شانس را دارید که کارهای بزرگی را بدون ترس و با جرأت انجام دهید، به سمت انجام این کارها می‌روید. بنابراین این کار شما را مواجه با خرید و فروش می‌کند. به عبارت دیگر آیا شما اعتقاد دارید که ما غده سرطانی، وحشتناک‌ترین تصادف رانندگی که برای ما اتفاق افتاده، مردی که عاشق مردن هست و چیزهای وحشتناک دیگر را آشکار می‌کنیم. این ممکنه که یکی از مهمترین سئوالاتی باشد که تاکنون از خود پرسیده‌اید. زیرا معنی آن ٬ تفاوت بین ایجاد سرنوشت و یا گذران زندگی در نومیدی کامل، عکس‌العمل و مخالفت با داستان‌ها و هرگز به بدبختی‌ها پایان ندادن می‌باشد.

آیا آن بدان معنی است که من فکر می‌کنم که آرزوهای آگاهانه و نیمه آگاهانه شما مربوط به غده‌های شما یا تصادف وحشتناک یا فاجعه دیگری می‌باشد؟ نه، به هر جهت این آگاهانه نیست. اما معتقدم که می‌توانیم چیزهای بد را برای خود بخواهیم و همینطور اعتقاد دارم که می‌توانیم شرایط زندگی را با قدرت فکر تغییر دهیم.

 راز اول- جهان بر پایه تبادل ارزش ها بنا شده است :

این اولین راز بنیادی موفقیت است که اغلب مردم آن را فراموش می کنند و به آن توجهی ندارند. اکثر افراد به موفقیت های بزرگی در زندگی نزدیک می شوند و این موفقیت ها برای آنها دست یافتنی است؛ ولی هیچ وقت خود را با انرژی که اطرافشان را فرا گرفته وفق نمی دهند و هماهنگ نمی کنند. همه چیز در جهان مبتنی بر قانون تبادل ارزش برای ارزش است. اما این قانون یک ترازوی نا متعادل است. به این معنا که اگر شما بهای چیزی را بپردازید ، چندین برابر از آن نتیجه می گیرید. وقتی شما بذر خوبی را می کارید، چندین برابر خوبی به شما باز خواهد گشت. در ازای عشقی  که شما می ورزید و کارهای خوبی که انجام می دهید و به هر نسبتی که تلاش کنید، نتیجه اش را خواهید برد. همچنین زمانی که از منزل بیرون می روید و در مسیرتان یک عمل خیرخواهانه انجام می دهید و بذر محبت را در دل شخص نیازمندی می کارید، چندین برابر موفقیت در مسیر زندگی به سوی شما سرازیر می شود.

راز دوم- پنیر مجانی فقط در تله موش پیدا می شود!! : 

این نکته نشان می دهد که من خیلی گستاخ هستم. اما در واقع جمله ای بسیار مختصر و مفید است و نتیجه عمیقی بر چگونگی اداره کردن قوانین موفقیت دارد. شما با بردن یک بلیط لاتاری (بخت آزمائی)، رسیدن ارث و یا پیدا کردن یک چاه نفت در حیاط خانه خود ثروتمند نخواهید شد. این اتفاقات ممکن است برای افرادی پیش بیاید و آنها را به ثروتی موقتی برساند.اما این گونه ثروتها برای شما ماندگار نخواهند بود. شما نمی توانید موفقیت واقعی را بدون تلاش و بی آنکه بهایی برایش بپردازید، به دست آورید. همیشه بهایی برای پرداختن وجود دارد ؛ یک تبادل عادلانه بین ارزشها که در راز اول در مورد آن بحث کردیم. شواهد چندین و چند بار نشان داده که اغلب افراد فقیر کسانی بودند که ثروتی عظیم و باد آورده(مثلاً در یک لاتاری) به دست آورده بودند و چندین سال بعد ورشکست و بدبخت شدند. ما درباره افرادی صحبت می کنیم که 10، 20 و یا حتی 40 میلیون دلار برنده شده، پول خود را دریافت کرده بودند، ولی نمی دانستند از آن ثروت چگونه استفاده کنند؛ چون هیچگونه آگاهی در مورد قوانین موفقیت نداشتند. بنابراین بعد از مدتی پولی برایشان باقی نماند و عناصر دیگر موفقیت هیچگاه در زندگی آنها پدیدار نشد. هیچ چیزی رایگان به دست نمی آید. به طور مثال: اگر فروشنده ای به طور اشتباه مبلغ 5 دلار به شما اضافه بدهد و شما آن مبلغ را به او باز نگردانید، یا راهی پیدا کنید که بخواهید بدون پرداخت هزینه ای با سیم کشی از جایی صاحب تلویزیون کابلی شوید یا اینکه بخواهید بدون پرداخت هیچگونه وجهی روزنامه ای را بخوانید و آن را سر جایش بگذارید و ... ، طبعاً سزای این اعمالتان را خواهید دید و مطمئن باشید که روزی باید تاوان این دین ها را بپردازید. افراد موفق هرگز به دنبال هیچ چیز رایگانی نیستند. آنها همیشه از پرداختن بهای هر چیزی لذت می برند و خشنود و راضی هستند.

 راز سوم- افراد موفق اشخاصی افراطی در دین نیستند :     

افراد موفق با این که اشخاصی به شدت متدین نیستند اما عمیقاً انسانهایی با طرز تفکر معنوی و روحانی هستند. آ نها این نکته را درک کرده اند که تحمیل کردن عقایدشان به دیگران، آنها را از اصل و نهاد خویش( یعنی ذات مقدس الهی) دور می کند. سادگی زیبایی در جاده موفقیت وجود دارد: از خیال و تصور به واقعیت و ظهور. موفقیت واقعی شامل همه می شود و انحصاری و مخصوص یک شخص یا یک قشر خاص نیست.                                                      

راز چهارم - ثروت برای شما به صورت تصادفی پیش نمی آید! شما باید آن را به دست آورید :

شما تنها با خواندن زند گی نامه افرادی که از فرصتهای خویش استفاده کردند و به موفقیت رسیدند، موفق نمی شوید. این نکته همانند آن است که ارثی بزرگ به شما رسیده  باشد و یا پول زیادی در شرط بندی مسابقه اسب دوانی برنده شده باشید، که ثروتهایی بادآورده هستند. اما ثروت واقعی ( از همان نوعی که همیشه باقی می ماند) یعنی همان ثروتی که از نتیجه کاری که زحمت زیادی برایش کشیده اید، به دست می آید. شما در فکر و ذهن خود می خواهید فردی ثروتمند شوید. پس باید آن را از سطح فکری و ذهنی(سطح خیال) به سطح فیزیکی(واقعیت) برسانید و این راه به کمک گروهی از افراد (آنهایی که قبلاً در زندگی به موفقیت رسیده اند) انجام پذیر است که می توانند تجربه های خودشان را در اختیار شما قرار دهند تا شما نیز بتوانید موفقیت را به سوی خود جذب کنید.

راز پنجم - شما با کلامتان موفقیت را برای خود به وجود می آورید! :

من همیشه متحیر می شوم زمانی که می بینم افراد به چیزهای منفی فکر می کنند. دوستی با من تماس گرفت و گفت: " با کامیون به یک درخت بر خوردکردم " البته من تعجب نکردم. زیرا او قبلاً به من گفته بود: "همیشه زمانی که قراراست اتفاق خوبی برایم پیش بیاید، اتفاقات بدی رخ می دهد که من را از رسیدن به آن عقب می اندازد". مطمئناً هم که باید ا تفاق بیافتد! زمانی که او در ذهن نیمه هشیارش  بر این باور بوده، این باور وعقیده که در ناحیه ی ذهنی وجود دارد جای خود را با ناحیه فیزیکی عوض می کند و اتفاق به وقوع می پیوندد. فکر کنید چندین مرتبه اتفاق خوبی افتاده و افراد جملا تی شبیه به این گفته اند: "نمی توانم باور کنم، من هیچ وقت چیزی برنده نشده ام، من اصلاً شا نس ندارم  و .... " بعد زمانی که اتفاق بد و نا گواری برای آنها پیش می آید ، بشقاب را به زمین می اندازد، اشیاء را به این طرف و آن طرف پرتاب می کنند و یا می ایستند و فریاد  می زنند و می گویند :" من می دا نستم که این اتفاق برایم پیش می آید". من شنیده ام که مردم جملاتی نظیر این نیز می گویند: "من هر زمستان حداقل سه بار سرما می خورم". من نیز قبلاً می گفتم: "تقریباً سالی یک بار ضرر می کنم" و البته این اتفاق هم برایم پیش می آمد؛ تا زمانی که این جمله را قطع کردم. از آن موقع تا کنون بیشتر از9 سال است که چنین اتفاقی برایم پیش نیامده است. برخی از مردم فکر می کنند که این یک روش خوب و مؤد بانه است که ازطریق نسبت دادن جملا تی تحقیرآمیز به خود، خودشان را انسان هایی شایسته نشان دهند. جملاتی نظیر: پول برای من بی ارزش است، این زند گی که اکنون دارم حتی برایم زیاد هم هست و ... . این جملات شما را فقط نزد افراد شکست خورده عزیز خواهد کرد. اما بر زبان آوردن این گونه الفاظ نه تنها موفقیت را از شما دور می کند، بلکه همان چیزهایی را که گفته بودید، واقعاً برایتان رخ خواهد داد. شما می توانید با به کار گیری کلمات مثبت، خصوصاً در جملا تی که هنگام صحبت کردن از آنها استفاده می کنید به موفقیت  برسید. اگر شما می خواهید موفقیت خود را به وسیله کلماتی که با آنها صحبت می کنید تعیین کنید، چرا از جملا تی شبیه به این جمله مثبت استفاده نکنید:

"پول به سمت من جذب می شود مثل یک آهنربا!"

راز ششم = نمی توانید از زیر پرداخت سهم خود به کائنات شانه خالی کنید

این اولین راز سعادت وهمان رازی که اکثر مردم متوجه آن نیستند. آنها سعادت را مانند طلب خود میدانند و توجهی به انرژی که آنرا احاطه کرده ندارند .همه چیز در کائنات بر اساس مبادله ارزش در برابر ارزش است ولی کفه های این ترازوی مبادله ٬ هم سطح نیستند . آنچه که میدهید چند برابر آن بسوی شما باز میگردد معمولا ده برابر . پس بروید بیرون و کار خیری انجام دهید بذر نیکی برای نیازمندی بکارید و با مردم مهربانتر باشید . بدانید که سعادت بیشتری بر سر راهتان قرار میگیرد .

راز هفتم = تندرستی ٬ عشق ٬ شادی و پول نامحدود هستند

 اگر فردی را در آغوش بگیرید آیا از تعداد درآغوش گرفتنهایی که در عمرتان باقی مانده است کم میشود؟ البته که نه .

چیزهایی که ثروت واقعی به حساب میایند مانند تندرستی و عشق و شادی و پول نامحدود هستند و در واقع خود را تکثیر میکنند . هر چه عشق بیشتری به دیگران ببخشید عشق بیشتری بسویتان جذب میشود پولی که می بخشید انرژی خود را آزاد میکند و این انرژی باران سعادت را بر سرتان خواهد باراند و این چرخه ای است که تا ابد ادامه دارد .

راز هشتم=سعادت طبق قانون خلا عمل میکند

طبیعت از خلا متنفر است و همیشه سعی میکند خلا را با خوبی پر کند . اگر دستتان پر باشد کائنات نمیتواند چیزی در دستتان بگذارد . بهترین راه برای جذب چیزی مثبت رها کردن یک چیز منفی است .

اگر لباس نو میخواهید لباسهای قدیمی را به بی خانمانها هدیه کنید . اگر بدنبال نیمه دیگر زندگی خود میگردید ابتدا به روابط نامشروعی که دارید پایان دهید .

اگر به سعادتی که بدنبالش هستید هنوز نرسیده اید از خود بپرسید چه چیزی را نگه داشته ام که باید رها کنم ؟

راز نهم = فقرا اغلب فکر و ذکرشان پول است

معمولا فقرا میگویند که ثروتمندان تمام افکارشان درباره پول است اما در حقیقت فقرا بسیار بیشتر از ثروتمندان به پول فکر میکنند که روانشناسان به آن برون فکنی میگویند یعنی افراد ترسها و انگیزه های خود را بر دیگران فرافکنی میکنند.

زمانیکه آس و پاس بودم فقط به پول فکر میکردم نگران مالیات و مخارج زندگی و ... بودم در حال حسادت به افراد پولدار . اما حالا که پول دارم بندرت به آن فکر میکنم وقتیکه موضوعیت پول را از سر راه خود بردارید میتوانید بدون نگرانی از فوائد آن بهره ببرید .

راز دهم = قویترین ابزار رسیدن به سعادت دانایی است

اگر فرد کم خردی پولش را از دست میدهد که همیشه همینطور است دلیلش این است که فرد دانایی بزودی سعادت را بسوی خود خواهد کشید که همینطور هم میشود .

اگر در طلب ثروت زیاد هستید ابتدا بدنبال دانایی عالی باشید .