! what if there was no lie

۷۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

۱۵ راه برای لذت بردن از دوران مجردی

وب سایت مردمان: مجرد بودن فوق‌العاده‌ است. درست نمی‌گویم؟ بااینکه ممکن است وقتی مجرد هستید، احساس تنهایی بیشتری کنید ولی به طور کلی تجربه‌ای عالی است. مجرد بودن نه تنها به شما این امکان را می‌دهد که کمی تفریح کنید، بلکه امکان آشنا شدن با نفر اول زندگی‌تان را هم در اختیارتان قرار می‌دهد: خودتان. در زیر به ۱۵ راه اشاره می‌کنیم که کمک می‌کند زندگی مجردی‌تان را به بهترین نوع زندگی تبدیل کنید.

۱. ناگهانی تصمیم بگیرید.

وقتی کسی در زندگیتان نیست، لازم نیست برای اینکه کاری انجام دهید از قبل با کسی هماهنگ کنید. مثلاً فرض کنید می‌خواهید یک حیوان خانگی بیاورید: هیچ کس جلویتان را نمی‌گیرد. نکته اینجاست که می‌توانید تصمیم‌هایی یکدفعه‌ای بگیرید و از آنها لذت ببرید چون کسی نیست که مجبور باشید با او مشورت کنید.

۲. سفر کنید.

سفر تجربه‌ای فوق‌العاده است. جایی بروید که قبلاً نرفته‌اید، چه با اعضای خانواده و چه با جمعی از دوستانتان. مطمئن باشید خیلی خوش خواهید گذراند. مسافرت کردن با همسر را برای بعدها بگذارید. اصلاً ماه‌عسل را برای همین گذاشته‌اند!

۱۵ راه برای لذت بردن از دوران مجردی

۳. با کسانیکه برایتان مهم‌ترند وقت بگذرانید.

روابط عاشقانه می‌آیند و می‌روند اما خانواده و دوستانتان همیشه کنارتان هستند. مجرد بودن شما فرصتی است برای گذراندن وقتی باکیفیت کنار کسانی که در زندگی‌تان بیشترین اهمیت را دارند. مطمئناً نمی‌خواهید وقتی به عقب نگاه می‌کنید، افسوس بخورید که چقدر با آنها کم وقت گذراندید.

۴. کتاب بخوانید.

کتاب خواندن یکی از بهترین راه‌های سرگرم کردن خودتان و در عین حال بالا بردن معلوماتتان است. همه ما بهانه مشابهی داریم: کاش وقت بیشتری برای مطالعه داشتم. خوب، وقتی کسی در زندگی‌تان نیست که وقتتان را بگیرد، آن وقت اضافه را با یک کتاب بگذرانید.

۵. سخت کار کنید و زیاد تفریح کنید.

الان که وقت و انرژی لازم برای شاد بودن و زندگی کردن دارید، لذت ببرید. اجازه ندهید چیزی جلو مسیر لذت بردن شما را بگیرد، چه درس باشد، چه کار یا حتی تفریح. از همین امروز شروع کنید.

۶. فکر کنید.

بین همه آن کار کردن‌ها و تفریح کردن‌ها، حتماً به خودتان و انتخاب‌هایتان فکر کنید. آیا از کاری که امروز کردید خوشحال شدید؟ آیا جایی برای پیشرفت وجود دارد؟ خیلی انتقادی با خودتان برخورد نکنید اما یادتان باشد برای فکر کردن به خودتان و زندگی‌تان وقت بگذارید. این افکار می‌تواند در مسیر زندگی هدایتتان کند.

۱۵ راه برای لذت بردن از دوران مجردی

۷. یک سرگرمی جدید پیدا کنید.

چیزی هست که جدیداً دوست داشته باشید امتحان کنید؟ مثلاً یوگا یا بافتنی؟ پس دست به کار شوید. زندگی مجردی فقط برای خود شماست، پس یک چیز جدید امتحان کنید و حسابی از آن لذت ببرید.

۸. ایام تعطیل تا دیروقت بیرون بمانید و تا ظهر بخوانید.

هیچکس در خانه منتظر شما نیست و به همین دلیل لازم نیست سر یک ساعت مشخصی خانه باشید. ایام تعطیل تا بعدازظهر بخوابید و تنبلی کنید. هیچکس نمی‌فهمد!

۹. یاد بگیرید چطور تنها باشید.

بااینکه مجرد بودن خیلی خوب است اما گاهی اوقات ممکن است با افکارتان تنها شوید. اینکه یاد بگیرید چطور تنها باشید خیلی مهم است. نه تنها باعث می‌‌شود در بیشتر  موقعیت‌ها احساس راحتی کنید، می‌توانید به خودتان هم ثابت کنید که مستقل هستید و نیازی نیست برای شاد بودن به کس دیگری تکیه کنید.

۱۰. آن «چیز» را برای خودتان پیدا کنید.

برای هر کسی چیزی هست که واقعاً از انجام آن لذت می‌برد. آن چیز برای شما هر چه که هست، فرصتی است که هر چقدر می‌خواهید روی آن تمرکز کنید. برای خودتان است و نیازی نیست آن را با کسی تقسیم کنید.

۱۱. بله بگویید.

به فرصت‌هایی که سر راهتان قرار می‌گیرند، بله بگویید. این فرصت‌ها کوچک باشند یا بزرگ، هر زمان که توانستید، جواب مثبت دهید. مطمئن باشید درهای زیادی را به رویتان باز خواهند کرد.

۱۲. بفهمید که هستید.

این فرصتی است که خودتان را بیشتر بشناسید و با ارزش‌ها و افکارتان ارتباط برقرار کنید. از این فرصت برای ارزیابی آن استفاده کنید. بعدها که همسرتان وارد زندگی‌تان می‌شود. به این اطلاعات درمورد خودتان نیاز پیدا خواهید کرد.

۱۳. خودتان را بیرون بکشید.

خودتان را بیرون بکشید. مهم نیست چطور و چرا، اما از این دوران برای قرار دادن خودتان در معرض فرصت‌های مختلف برای هر چیز و هر کار استفاده کنید. هیچ دورانی مثل دوران مجردی نیست.

۱۴. از آزادی‌تان لذت ببرید.

هر کاری که دوست دارید می‌توانید انجام دهید به شرط آنکه به کسی ضرری نرساند، پس ببینید آن کار چیست و انجامش دهید. از این دوران و آزادی‌های آن استفاده کامل را ببرید.

۱۵ راه برای لذت بردن از دوران مجردی

۱۵. مجرد باشید.

بهترین راه برای لذت بردن از مجردی این است که مدت زمانی را مجرد باشید. با عجله به دنبال عشق نروید. عشق خودش راهش را به سمت شما پیدا می‌کند و وقتی این اتفاق بیفتد، برای آن آماده خواهید بود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شخصیت شناسی: چقدر به تجربه های تازه مشتاقید؟

ماهنامه سپیده دانایی - سعید بی نیاز، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی: وقتی که می خواهید شخصیت یک نفر را توصیف کنید از چه کلمه هایی استفاده می کنید؟ می گویید آدم خون گرم یا توداری است؟ می گویید آدم دمدمی مزاج یا باثباتی است؟ می گویید آدم خوب یا بدی است؟ می گویید آدم کوشا یا تنبلی است؟

گروهی از روانشناسان شخصیت، همه این کلمه هایی که ما در مورد دیگران به کار می بریم را جمع کرده اند و با روش های آماری به این نتیجه رسیده اند که همه این کلمه ها را می شود در پنج صفت بزرگ شخصیتی خلاصه کرد.

چقدر به تجربه های تازه مشتاقید؟

یکی از این پنج صفت، اشتیاق به تجربه های تازه است. شما فکر می کنید به نسبت دیگران، چقدر در مقابل تجربه های تازه پذیرش دارید؟ این آزمون به شما جواب خواهد داد.

راهنما

کافی است هر کدام از جمله ها را بخوانید و بدون توجه به عدد ها بگویید که چقدر آن جمله در مورد شما درست است. با آن جمله کاملا موافقید؟ موافقید؟ نظری ندارید؟ مخالفید؟ یا کاملا مخالفید؟ زیر هر کدام از این پنج مورد که در مورد شما درست است، علامت بزنید.

ردیف

سوالات

کاملا مخالفم

مخالفم

نظری ندارم

موافقم

کاملا موافقم

1

دوست ندارم وقتم را با خیالپردازی تلف کنم.

5

4

3

2

1

2

هنگامی که راه درست کاری را پیدا کنم آن را همیشه ادامه می دهم.

5

4

3

2

1

3

نقش های موجود در پدیده های هنری و طبیعت مرا مبهوت می کنند.

1

2

3

4

5

4

فکر می کنم گوش دادن دانشجویان به مطالب متناقض، فقط به سردرگمی و گمراهی آنها منجر خواهد شد.

5

4

3

2

1

5

شعر تقریبا اثری در من ندارد.

5

4

3

2

1

6

اغلب غذاهای جدید و خارجی را امتحان می کنم.

1

2

3

4

5

7

به ندرت به احساسات و عواطفی که محیط های متفاوتی به وجود می آورند، توجه می کنم.

5

4

3

2

1

8

معتقدم که هنگام تصمیم گیری در مسائل اخلاقی باید پیرو مراجع مذهبی باشیم.

5

4

3

2

1

9

بعضی اوقات وقتی شعری می خوانم یا یک کار هنری را تماشا می کنم، یک احساس لرزش و تکان هیجانی را حس می کنم.

1

2

3

4

5

10

علاقه ای به تامل و تفکر جدید درباره سرنوشت و ماهیت جهانی انسان ندارم.

5

4

3

2

1

11

من کنجکاوی فکری فراوانی دارم.

1

2

3

4

5

12

اغلب از کلنجار رفتن با نظریه های انتزاعی لذت می برم.

1

2

3

4

5


نمره گذاری

کافی است عدد هایی که کنارشان علامت زده اید را با هم جمع کنید. عدد حاصل باید بین 12 تا 60 باشد.

تفسیر

حالا ببینید عددتان در کدام گروه قرار می گیرد. تفسیر آزمون تان را در همان گروه پیدا کنید.

12 تا 24

شما اصلا مشتاق به تجربه های تازه نیستید. یعنی دل تان نمی خواهد چیزهای جدید را امتحان کنید، به جاهای جدید بروید و حرف های جدید بشنوید. این ویژگی نه خوب است و نه بد. فقط یادتان باشد دوستان و همسری انتخاب کنید که در این ویژگی شبیه شما باشد. ضمنا یادتان باشد بیشتر مردم کمی بیشتر از شما به تجربه های تازه مشتاقند.

24 تا 36

شما چندان به تجربه های تازه مشتاق نیستید اما بعضی از کارها یا چیزهای تازه را دوست دارید انجام بدهید. بیشتر مردم اشتیاق شان به تجربه های تازه شبیه به شماست.

36 تا 48

شما مشتاق به تجربه های تازه هستید اما نه در همه موارد. احتمالا برای بعضی از تجربه ها برای خودتان خط قرمز گذاشته اید اما روی هم رفته تجربه کردن را دوست دارید.

چقدر به تجربه های تازه مشتاقید؟

48 تا 60

شما بسیار مشتاق به تجربه های تازه هستید و تقریبا هر چیزی را امتحان می کنید. یادتان باشد در این مورد شما در اقلیت هستید، برای همین ممکن است دیگران شما را به محافظه کارتر بودن ترغیب کنند. لازم نیست اینطور باشید اما دوستان صمیمی و همسرتان را از میان کسانی انتخاب کنید که مثل شما مشتاق به تجربه های تازه باشند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

قدرت ذهن

هیچ چیز

      به اندازه قدرت ذهنِ

           تغییر یافته ، قدرتمند نیست

                شما میتوانید موهای خود را تغییر بدید

                لباس هایتان

                آدرس تان

                همسرتان

                محل اقامت تان را تغییر دهید

اما اگر ذهن خود را تغییر ندهید

     همان تجربه مشابه دائما و بارها و بارها اتفاق خواهد افتاد زیرا

             همه چیز به صورت ظاهری تغییر کرده است

اما هیچ تغییر درونی صورت نپذرفته است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رازهایی در مورد زندگی

براستی هدف از زندگی چیست؟ اصلا من اینجا چه کار دارم؟چرا رسیدن به خوشحالی و خوشبختی واقعی و صلح و آرامش درونی این قدر سخت است؟

پس از کندو کاوهای روحی و معنوی جدی و جستجو به دنبال حقیقت به کشف و شهودها و دریافت های درونی عبرت آموز و عمیقی رسیدم.بیش از بیست سال مشغول تدریس و نویسندگی درباره ی روابط موفق عاشقانه بوده ام. در سخنرانی هایم همواره اصول روانی و نیز قواعد عاطفی موفقیت در روابط را تدریس کرده ام. چنانچه شما نیز وقت صرف کنید و این رموز را بیاموزید می توانید طعم صمیمیت  ارتباط و غنای بیشتری را در روابط و زندگی خود بچشید.دست آخر به سطح عمیق تری از اگاهی رسیدم.متوجه شدم مهم ترین رابطه ای زندگی ام در واقع رابطه ای است که با خود دارم .من همواره الگوی خاصی در مواجهه با خود زندگی داشتم. بدین معنی که گاهی آن را می پذیرفتم و گاهی هم درمقابل آن مقاومت می کردم.گاهی دچار سوتفاهم و کج فهمی می شدم و گاهی تسلیم می شدم. گاهی با شجاعت و گاهی هم با حالتی برخاسته از ترس با آن روبرو می شدم. گاهی به آن توجه می کردم و گاهی هم پیام هایش را انکار می کردم و نادیده می گرفتم. شکرگذار و ناشکر بودم. در روابطم با انسانها هم همین طور. وقایع و روایدادهایی را که برمن حادث می شدند به طرق مختلف تعبیر و تفسیر می کردم. هرروز که از خواب بیدار می شدم باخلق وخویی به خصوص از خواب برمی خاستم به مشکلات و مصائب آن روز به طرق مختلف پاسخ می دادم. هم به آنچه زندگی سعی داشت به من بگوید گوش می کردم و هم نمی کردم. تمامی این عادت ها کیفیت زندگی مرا تعیین می کرد و رابطه ی من با زندگی خود بر روابطم با هرچیز دیگر تاثیر می گذاشت. شروع تمام این روابط از درون خودم بودم.

ده راز مهم درباره ی زندگی:

این ده اصل و قاعده درباره ی زندگی درک و نگرش خاصی به ما بدهد که در واقع از درک و خودآگاهی روزمره ی ما پوشیده و پنهان است. بنابراین نوعی بصیرت و آگاهی به شمار می آیند که به طور معمول به آن دسترسی نداریم.

راز (۱): تمامی آنچه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی بدان نیاز دارید در درون خودتان است.

راز(۲): هدف زندگانی آن است که تمامی توانایی های بالقوه ی خود در مقام انسان را شکوفا و بهترین خویشتن خویش و نیز بیشترین رشد و شکوفایی را از خود ظاهر سازید.

راز(۳):تغییر نه تنها میسر و امکان پذیر بلکه اجتناب پذیر است.بنابراین خود را تسلیم جریان زندگی سازید.

راز(۴): تمامی مشکلات موانع و مصائب زندگی در واقع درس هایی آموزنده اند که به لباس مبدل درآمده اند.بنابراین آن ها را گرامی بدارید و از آنها بیاموزید.

راز(۵): تلقی شما از واقعیت ساخته و پرداخته ی فکر و ذهن شماست.بنابراین بیاموزید که ذهنتان را دوستدار خود کنید.

راز(۶):ترس سرزندگی و نشاط را از شما می رباید. بیاموزید که جرات و شهامت تان را از ترستان قوی تر سازید.

راز(۷): مادامی که خودتان را دوست نداشته باشید و به خودتان عشق نورزید قادر نخواهید بود به کسی عشق بورزیدیا از عشق بهره مند شوید.

راز(۸):تمامی روابط آیینه هایی هستند که خودتان را به شما نشان می دهند و تمامی مردم نیز آموزگارتان به شمار می آیند.

راز(۹):آزادی واقعی در نحوه ی پاسخ دهی واکنش و رفتار شما در قبال دنیا و آنچه برایتان اتفاق می افتد نهفته است نه در بخت و اقبال و سهل گیری ایام و روزگار.

راز(۱۰):پرسش هرچه باشد پاسخ همواره عشق است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ده نکته درباره نحوه برخورد با مشکلات زندگی

770

در زندگی هر شخصی مسائلی وجود دارد ؛ وقتی نمیتوانند از پس آن بر آیند ناراحتشان میکند برخی از افراد  دوست دارند همیشه راحت باشند و مشکلی نداشته باشد و وقتی زندگی بر وفق مرادشان نیست از خود بیخود میشوند در اینجا راکارهایی را برای شما معرفی میکنیم که در مواقع سختی از پس مشکلات بر آیید

بروز مشکلات و موانع در زندگی اجتناب ناپذیر است. بهر حال, وقتی با مشکلات و موانع مواجه شدید برخی چیزها را بخاطر داشته باشید, اینکار به شما کمک می کند تا از پس این موانع بر آیید. وقتی همه چیز اشتباه بنظر می رسد, تمرین کنید تا به خودتان این چیزها را بگویید.

1- و این نیز بگذرد

گاهی اوقات این احساس به شما دست می دهد که بخش های ناخوشایند زندگی تان دیگر دارد به آخر می رسد. فرق نمی کند که در حال برخورد با مسائل مربوط به کار, مشکلات خانوادگی, یا شرایط پر تنش هستید, تعداد بسیار کمی از مشکلات برای یک عمر باقی خواهد ماند. پس بخاطر بسپارید, که همه چیز برای همیشه بد نخواهد بود.

2- برخی کارها که دارد درست پیش می رود

وقتی کارها در مسیر اشتباه دارد پیش می رود, تشخیص اینکه چه کاری دارد درست پیش می رود سخت می شود. در این شرایط صرفنظر کردن از چیزهای خوب و فقط تمرکز بروی چیزهای بد آسان است. همیشه بخاطر بسپارید برخی کارها همیشه خوب پیش می رود. عمدا به قضیه مثبت نگاه کنید, حتی اگر چیزهای خوب بسیار کوچک باشند.

3- من هنوز کنترل نسبی دارم

یکی از چیزهایی خیلی مهم که باید به خاطر داشته باشید این است که شما هنوز کنترل نسبی بروی اوضاع دارید. حتی اگر این کنترل, کنترل کاملی بروی شرایط پیش رو نباشد, یکی از چیزهایی که همیشه می توانید برویش کنترل داشته باشید نگرش و واکنش تان بروی شرایط پیش رو می باشد. بروی چیزهایی تمرکز کنید که در کنترل شماست.

4- من می توانم درخواست کمک کنم

درخواست کمک می تواند گاهی اوقات سخت باشد. بهر حال, اما یکی از بهترین راه ها برای مقابله با شرایط سخت است. به مردم آنچه که نیاز دارید بگویید به خصوص اگر آنها خودشان پیشنهاد کمک کردند. واهمه نداشته باشید از اینکه به خانوداه و یا دوستانتان برای درخواست کمک تماس بگیرید, چه نیاز به کمک مالی, کمک احساسی, یا کمک عملی داشته باشید.

5- بسیاری از این مشکلات چند سال دیگر هیچ اهمیتی نخواهد داشت

بسیاری از مشکلاتی که امروز نگران آن هستیم شاید در 5 سال آینده هیچ اهمیتی برایمان نداشته باشند. بخاطر بسپارید هر چیزی که در حال حاضر صحیح پیش نمی رود فقط 1% از زندگی شما بوده که درست پیش نمی رفته است. حتی اگر با مشکلات اساسی مانند بیماری کسی که دوستش دارید دست و پنجه نرم می کنید. بخاطر داشته باشید بسیاری از چیزهای خوبی که دوست دارید اتفاق بیافتد, به احتمال قوی طی یک یا دوسال آینده اتفاق خواهد افتاد.

6- من می توانم از پس این مشکل برآیم

عدم اعتماد بنفس در انجام دادن کارها می تواند به استرس تان بیافزاید. یکی از بهترین چیزهایی که می توانید داشته باشید اعتماد بنفسی است که می توانید از پس این مشکلات برآیید. حتی اگر احساس خشم, صدمه خوردن, نا امیدی, یا غمگین بودن داشته باشید, این چیزها شما را نخواهد کشت. می توانید از پس این مشکلات و موانع هم برآیید.

7- از دل این مشکل چیز خوبی بیرون می آید

هیچ اهمیتی ندارد شرایط تا چه حد می تواند بد باشد, فقط ایمان داشته باشید که از پس این مشکلات چیزهای خوبی بیرون می آید. حداقل, خیلی خوش شانس بوده اید که درسی از زندگی تان گرفتید. شاید درس بگیرید که دیگر این اشتباه را در آینده تکرار نکنید و شاید هم بهتر با یک وضعیت بد روبرو شدید و از پس آن چیز خوبی بیرون بیاید. وقتی اتفاق بدی برایتان می افتد همیشه بدنبال نکات خوب قضیه بگردید.

8- چیزهایی را که خارج از کنترلم است می پذیرم

خیلی چیزها وجود دارند که خارج از کنترل شما هستند. شما نمی توانید گذشته تان را تغییر بدهید, یا رفتار شخص دیگری را, یا مسائل مربوط به سلامتی کسی که دوستش دارید. زمانتان را برای وادار کردن دیگران به تغییر هدر ندهید یا سعی نکنید چیزهایی که خارج از کنترل تان هستند را تغییر بدهید. وقت و انرژی را به تلاش برای چیزهایی که باعث می شود احساس درماندگی و خستگی بکنید سرمایه گذاری نکنید. پذیرش یکی از بهترین راهها برای انعطاف پذیر بودن است.

9- من بر مشکلات گذشته ام غلبه می کنم

وقتی با مشکلی مواجه می شوید یک چیز است که حتما باید بخاطر بسپارید, شما نمی توانید مشکلات گذشته تان را مدیریت کنید. از مشکلات گذشته تان که با موفقیت با آنها روبرو شده اید چشم پوشی نکنید. تمام موانعی که در گذشته از آنها عبور کرده اید را به خودتان یادآوری کنید با این روش اعتماد بنفش مناسبی برای برخورد با مسائل پیش رو بدست می آورید.

10- من نیاز به مراقبت بیشتر از خودم دارم

وقتی همه چیز بنظر اشتباه می رسد, مواظب خودتان باشید. مقدار بیشتری استراحت کنید, برخی اوقات تمرین ورزشی کنید, غذاهای خوب بخورید, و زمان کافی برای اوقات فراغتتان در نظر بگیرید. وقتی بیشتر مراقب خودتان باشید بهتر می توانید با مشکلات روبرو شوید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

9دشمن زندگی زناشویی ازدید روانشناسی

9دشمن زندگی زناشویی از دید روانشناسی ازدواج

 

برای اینکه زندگی زناشویی خوبی داشته باشیم، لازم نیست که بیخودی به دنبال راه های معجزه آسا باشیم. ضمن اینکه باید بدانید که خوشبختی در زندگی زناشویی و داشتن یک زندگی زناشویی موفق بعد از ازدواج، هیچ ارتباطی به رویاپردازی و ایده آل نگری نداشته و در عین حال چیزی نیست که بدون هیچگونه تلاش و اراده ای، تحقق بپذیرد. پس لازم است بدانید که اگر واقعا قصد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان را دارید، یکی از بهترین اقداماتی که می توانید انجام بدهید، شناسایی عوامل مخرب در زندگی است که ما در این مطلب از آن ها با نام دشمن زندگی زناشویی یاد می کنیم و قصد داریم تا 9 مورد از آن ها را در ادامه ی مطلب بیاوریم. البته هر کدام از شما ممکن است به فراخور شرایط زندگی خودش، بخواهد به این موارد، مورد دیگری نیز بیفزاید.

 

 

1- تلویزیون

 

تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی‌گذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آن‌قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده‌اید که وقتی به رختخواب می‌روید‌، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید. تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنکه در این کار زیاد سخت‌گیری نکرده باشید‌، می‌توانید موافقت کنید که در هفته‌، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلوزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.

 

 

2- خانه‌نشینی

 

ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید! البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید. حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید. فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید. اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید. فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید. مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردش‌های دونفره و شب‌نشینی‌های رمانتیک خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را به‌دست‌آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید! حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده‌اید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلوزیون جدید شما باشد!

 

 

3- ساعات اضافی

 

دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید! نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت‌تان را با خود به خانه می‌آورید‌ که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان وهمسرتان نیست! تنها کافی‌است که کار، تمام زندگیتان را به‌خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می‌شود که از آن در خانه حرف می‌زنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید! و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.

 

 

4- رسیدگی به وضع ظاهر

 

فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می‌گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی‌خیال شوید! چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد. پس بهتر است که دست از شوریدگی و نا‌مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریخت‌و‌پاش‌کردن در خانه خودداری کنید و به‌خودتان برسید! همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این‌حال چرا سعی نمی‌کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟ به این ترتیب به او نشان می‌دهید که حضور او و تاثیری که بر او می‌گذارید برایتان مهم است!

 

 

5- بی‌توجهی

 

یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها‌، بی‌توجهی است. در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد. زمانی‌که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به‌خصوص زمانی ‌که او را شیک و زیبا می‌بینید و یا وقتی‌ که او با تعریف‌های بجا و مناسبش شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، از او تعریف کنید. زیرا تعریف و تمجید‌ها همیشه خوشایند هستند‌، اما تنها زمانی‌که درست و بجا به‌کار برده شوند.

 

 

6- حسادت مفرط

 

دست از پاییدن و سین‌جین کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک براساس اعتمادی دو جانبه بنا می‌شود. شک و بدگمانی‌های بیش از حد شما‌، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می‌دهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.

 

 

7- خانواده همسر

 

نه، مطمئنا تمام خانواده‌های همسر آنگونه که در فیلم‌ها به‌صورت منفی نشان داده می‌شوند، نیستند. پس سعی کنید که از تلقین منقی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب می‌تواند گرم و صمیمانه باشد. اما نکته مهم آن است که بدانید زمانی‌که این تفاهم به حد کافی وجود دارد‌، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس می‌کنید که همسرتان از رفت‌وآمد‌های آخر هفته کم‌کم خسته می‌شود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانی‌های همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق می‌کند.

 

 

8- نبود برنامه

 

تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظر‌گرفتن آینده نیست. شما باید به اتفاق هم آینده‌تان را بسازید. از برنامه‌های کوتاه‌مدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا می‌گذرانید، خرید اتومبیل و...) گرفته تا برنامه‌های بزرگ‌تر (بچه‌دار شدن، عازم شهر دیگری شدن و...) بی‌درنگ در مورد آینده‌تان و اینکه چگونه با آن روبه‌رو می‌شوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجم‌تر و شور و شوق پیش‌روی در زندگی را در شما شعله ور می‌کند!

 

 

9- سکوت

 

مطئنا عدم‌گفت‌وگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام برده‌ایم. با این‌حال، معمولا گفت‌وگو میان زن و مرد صورت می‌گیرد، اما هیچ‌یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند... در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابل‌تان را بفهمید. درصورت نیاز، بی‌درنگ از یک روان‌درمانگر کمک بگیرید. البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است... پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

۱۰ راهنمایی موثر برای تقویت حافظه

روان‌شناسان شناختی، به روش‌های مختلفی دست یافته‌اند که می‌تواند به نحو چشمگیری حافظه شما را تقویت کند. راهبردهایی مانند بسط، مرور ذهنی و وسایل یادیار می‌توانند به شما در بهتر به خاطر سپردن آنچه مطالعه می‌کنید کمک کنند. به خدمت گرفتن چند تا از این راهبردهای اثبات شده در هنگام مطالعه می‌تواند تفاوت بارزی در عملکرد درسی و نتایج امتحانی شما به وجود آورد.

در این زمینه، دو تا از مهم‌ترین کارهایی که می‌توانید بکنید، یکی اجتناب از حفظ کردن و با عجله آماده شدن برای امتحان و دیگری یک خواب خوب شبانه است. پژوهش‌ها نشان می دهد که شب تا صبح درس خواندن، روش بسیار غیرموثری برای یادگیری معلومات جدید است و خواب می‌تواند به استحکام حافظه و عملکرد بهتر در امتحان کمک کند. در حوزه روان‌شناسی شناختی، چند راهبرد مختلف برای تقویت حافظه وجود دارد که اثر بخشی آن‌ها مورد آزمایش قرار گرفته و به اثبات رسیده است. در این مقاله با برخی از این روش‌ها آشنا می‌شویم:

 

داشتن حافظه قوی

نکاتی برای تقویت حافظه

 

۱- توجه خود را بر روی آن چه مطالعه می‌کنید متمرکز سازید

توجه یکی از مؤلفه‌های عمده حافظه است. به منظور آن که اطلاعات از حافظه کوتاه مدّت به حافظه بلند مدّت منتقل گردند، شما باید به طور فعّال به آن‌ها توجه کنید.

 

۲- اجتناب از حفظ کردن

از حفظ کردن مطالب و با عجله برای امتحان حاضرشدن بپرهیزید؛ جلسات منظمی برای مطالعه در نظر بگیرید. مطالعه مطالب در طول چند جلسه، زمان کافی برای پردازش مناسب اطلاعات را در اختیار شما قرار می‌دهد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که دانش‌آموزانی که به طور مرتب مطالعه می‌کنند بسیار بهتر از کسانی که تمام مطالب را در یک جلسه طولانی مطالعه می‌کنند، مطالب را به یاد می‌آورند.

 

۳- سازماندهی اطلاعات

اطلاعاتی که مطالعه می‌کنید را سازماندهی کنید؛ پژوهشگران دریافته‌اند که اطلاعات در حافظه به صورت خوشه‌ای سازماندهی شده‌اند. شما نیز می‌توانید به بهره‌گیری از این ویژگی به ساختاردهی و سازماندهی مطالبی که مطالعه می‌کنید بپردازید. سعی کنید مفاهیم و عبارت‌های مشابه یا مرتبط را با هم گروه‌بندی کنید.

 

۴- از وسایل یاد یار برای به خاطر سپردن اطلاعات استفاده کنید

منظور از وسایل یادیار، روشی است که دانش‌آموزان معمولاً از آن‌ها برای یادآوری مطالب کمک می‌گیرند. برای مثال، شما می‌توانید عبارتی که باید به یاد آورید را به چیزی که خیلی برایتان آشناست مرتبط سازید. بهترین یادیارها آن‌هایی هستند که تصورات مثبت، شوخی‌ها یا چیزهای تازه و ابتکاری را به خدمت می‌گیرند. مثلاً قافیه یک شعر، یک آواز و یا یک جوک ممکن است به شما در به یادآوردن بخش خاصی از اطلاعات کمک کنند.

 

۵- اطلاعات را در ذهن‌تان بسط دهید و مرور کنید

برای به خاطر آوردن اطلاعات، شما باید آنچه مطالعه کرده‌اید را در حافظه بلند مدّت خود قرار دهید. یکی از موثرترین روش‌ها، بسط و مرور نام دارد. یک مثال از این روش این است که ابتدا تعریف عبارت‌های کلیدی را بخوانید، سپس با دقت بیشتر آن تعریف‌ها را مطالعه کنید و سرانجام به مطالعه تشریح جزئیات معنی آن عبارت‌ها بپردازید. پس از چند بار تکرار این فرایند، یادآوری این اطلاعات بسیار بهتر و آسانتر خواهد شد.

 

۶- اطلاعات تازه را با چیزهایی که قبلاً می‌دانستید ارتباط دهید

هنگامی که مطالب ناآشنا و تازه‌ای را مطالعه می کنید، مدتی را به فکر کردن در مورد این که این اطلاعات چه ارتباطی با دانسته‌های قبلی شما دارد اختصاص دهید. با ارتباط برقراری کردن بین ایده‌های جدید و دانسته‌های موجود قبلی، احتمال به خاطر آوردن اطلاعات تازه به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت.

 

۷- مفاهیم را در ذهن‌تان مجسّم کنید

بسیاری از افراد با مجسّم کردن اطلاعاتی که مطالعه کرده‌اند، قدرت حافظه و به یادآوری خود را بهبود چشمگیری می‌بخشند. به عکس‌ها، نمودارها و سایر تصاویر کتاب‌های درسی‌تان توجه کنید. حتی اگر چنین تصاویری وجود ندارد می‌توانید خودتان ایجاد کنید. در حاشیه یادداشت‌هایتان شکل یا نمودار بکشید یا از ماژیک‌های رنگی برای برجسته‌سازی و گروه‌بندی مطالب مرتبط استفاده کنید.

 

۸- مفاهیم جدید را به فرد دیگری آموزش دهید

پژوهش‌ها نشان می دهد که خواندن مطالب با صدای بلند، در به خاطر سپردن آن‌ها بسیار موثر است. روان‌شناسان همچنین دریافته‌اند که در صورتی که دانش‌آموزان به «تدریس» مفاهیم جدید به دیگران بپردازند، درک و یادآوری آن‌ها بهبود پیدا خواهد کرد. شما می‌توانید با آموزش دادن مفاهیم و اطلاعات جدید به دوست یا همکلاس خود، این رویکرد را امتحان کنید.

 

۹- به اطلاعات پیچیده توجه بیشتری کنید

آیا تا کنون متوجه شده‌اید که به یاد آوردن اطلاعات ابتدایی یا انتهایی یک فصل، گاهی چقدر آسانتر است؟ پژوهشگران دریافته‌اند که موقعیت قرار گرفتن اطلاعات می‌تواند در به یادآوردن آن‌ها نقش داشته باشد. در حالی که به یاد آوردن اطلاعات میانی ممکن است دشوار باشد، شما می‌توانید با صرف وقت بیشتر و مرور اطلاعات از اوّل و یا تجدید ساختار اطلاعات، بر این مشکل فائق آیید. هنگامی که به یک مفهوم پیچیده و سخت برخوردید، زمان بیشتری را صرف به خاطر سپاری آن کنید.

 

۱۰- روش مطالعه خود را تغییر دهید

یک راه عالی برای افزایش قدرت یادآوری مطالب، تغییر گاه به گاه روش مطالعه است. اگر به مطالعه در یک مکان معین عادت کرده‌اید، سعی کنید جایتان را عوض کنید. اگر بعد از ظهرها مطالعه می‌کنید، هر روز صبح چند دقیقه‌ای را به مرور اطلاعاتی که روز قبل مطالعه کرده‌اید اختصاص دهید. با افزودن یک عنصر جدید به جلسات مطالعه خود می‌توانید اثربخشی تلاش‌هایتان را افزایش دهید و قدرت یادآوری خود را بهبود بخشید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

۱۰ اندیشه ای که مسیر تاریخ را تغییر دادند

فلسفه‌ی افلاطون

در گفت و گو با انجی هابز، استاد فلسفه در دانشگاه واردیک

‌افلاطون اعتقاد داشت که همه‌ی آدم‌ها می‌خواهند به سعادت برسند و فلسفه‌ راهی است برای فهمیدن این‌که چطور می‌توان سعادتمند شد. فلسفه‌ی او در زمان خودش نظم جدیدی را پیشنهاد می‌کرد. یکی از رادیکال‌ترین افکار او، برابر انگاشتن سعادت و خوشبختی با هارمونی درونی روان انسان‌هاست.

اگر به اشعار هومر و دیگر شاعران یونانی که قبل از او زندگی می‌کردند، نگاه کنید؛ متوجه می‌شوید که پیش از افلاطون، خوشبختی مساله‌ی بیرونی بود و نه ذهنی. افلاطون گفت که عدالت و فضیلت در حقیقت در باطن ماست و در روح ما جا دارد.

ایده‌ی او پس از آن توسط مسیحیان بسط داده شد که نتیجه‌ا‌ش مفهوم «آگاهی» بود. این ایده، یکی از مهم‌ترین جریانات در تاریخ اخلاق و مذهب غرب است که تاثیر قابل توجه‌ای بر گسترش مسیحیت گذاشت.

گالیله

نظریه‌ی مرکزیت خورشید در جهان (کوپرنیکی)
در گفت و گو با رابرت مسی، عضو انجمن سلطنتی ستاره شناسی

اگرچه گالیله اولین کسی نبود که گفت زمین به دور خورشید می‌چرخد (حتا کوپرنیک هم اولین نفر نبود، طبق اسناد موجود، ستاره شناسی یونانی به نام آریستاکوس ۱۲۰۰ سال پیش از گالیله، این نظریه را مطرح کرده بود) اما کشف او به تئوری گردش زمین به دور خورشید، سندیت بخشید.

تصویری از گالیله

نظریه او پایه‌های اثباتی قدرتمندی داشت. او لکه‌های روی خورشید را کشف کرد و یکی از اولین افرادی بود که به وجود ماه‌هایی در سیاره‌ی مشتری پی برد.

این یافته‌ها نشان داد که زمین، تنها مرکز جهان نیست. او همچنین متوجه شد که کهکشان راه شیری، صرفاً یک مرکز تابش ندارد، بلکه متشکل از ستارگان متعددی است. این‌ها بزرگترین دستاوردهای عرصه‌ی ستاره شناسی است. مهم‌ترین کاری که گالیله انجام داد گشودن راه اندیشه‌ی کنکاش علمی در ستارگان با تلسکوپ و توانایی دیدن چیزهایی است که با چشم غیر مسلح نمی‌توان دید.

رنه دکارت

نظریه گرانش عمومی
در گفت و گو با مارتین ریز، پروفسور کیهان شناسی و فیزیک نجومی و استاد دانشگاه کمبریج

تئوری نیوتن، اولین سند برای اثبات این فرض بود که ریاضیات می‌تواند در فهم جهان طبیعی نقش داشته باشد.
حالا می‌توانیم کسوف را از یک قرن قبل، پیش‌بینی کنیم چون نظم مدار سیاره‌ها بسیار ساده است. اگر نیوتن نبود، شاید یک قرن یا بیشتر طول می‌کشید تا کسی پیدا شود و این نظریه را مطرح کند.

مفهوم نظم جهان (این‌که جهان تابع قواعد ریاضی است) در فرهنگ قرن هجدهم بسیار مهم بوده، نظریه‌ی جاذبه‌ی نیوتن هنوز هم اساس برنامه‌هایی است که هدف‌شان فرستادن کاوشگران فضایی به سیاره‌هاست.

ایزاک نیوتن

می‌اندیشم، پس هستم
در گفت و گو با جان کاتینگهام، پروفسور رشته‌ی فلسفه در دانشگاه ریدینگ و همکار گروه «یاران دکارت» کمبریج

دکارت با اعلام «‌می‌اندیشم، پس هستم»، موضوع اندیشیدن را در موضوع اصلی کنکاش قرار داد. او به جای آغاز بحث وجودی از فیزیک و جهان طبیعت، به سراغ اهمیت اندیشه‌ی فردی رفت و بین ذهن و ماده تفاوت قائل شد: محدوده‌ی علم که قابل اندازه‌گیری است و بخشی از واقعیت که نمی‌توان آن را به علم تعمیم دارد. این بخش اندیشه و آگاهی نام دارد.

ایساک (اسحاق) نیوتون

دکارت را به درستی پدر فلسفه‌ی مدرن دانسته‌اند. دیدگاه او درباره‌ی اندیشه و آگاهی که آن را خارج از حوزه‌ی علم قرار داد، ایده‌ی بسیار مهمی بود که هنوز هم به آن می‌پردازیم. تفکر دکارت، امکان مطالعه‌ی جدی درباره‌ی ادراک و روانشناسی را فراهم آورد.

آدام اسمیت

اقتصاد آزاد آدام اسمیت
در گفت و گو با جوزف استیگلیتز، برنده جایزه‌ی نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱

ایده‌ی بزرگ اقتصاد آدام اسمیت، یا یکی از لایه‌های آن، این بود که اگر افراد، شخصاً تمایل داشته باشند، توسط دست نامرئی به خیر عمومی می‌رسند. این نظریه، انقلابی در عرصه‌های اقتصادی بود. چون می‌گفت که برای تامین رفاه عمومی، نیازی به یک دیکتاتور خیرخواه نیست، بلکه فقط تجارت می‌تواند این هدف را محقق کند.

تئوری اسمیت زمینه‌ساز تاچرسیم و ایده‌هایی است که بانک جهانی در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار می‌دهد. همچنین در لابه لای سیاست‌های بوش هم می‌توان تاثیر افکار اسمیت را دید. اما نظریه‌ی آدام اسمیت لایه‌ی دومی هم دارد که فعالان اقتصاد آزاد کمتر درباره‌اش حرف می‌زنند. این لایه از افکار اسمیت بر لزوم مداخله‌ی دولت‌ها در بعضی از زمینه‌ها تاکید می‌کند.

اگر‌ چه ایده‌ی «دست نامرئی» حالا دیگر اعتبارش را از دست داده است، اما همچنان تاثیرات بد و خوب زیادی دارد.به کمک ایده‌ی اسمیت، ما قدرت تجارت را درک می‌کنیم اما کم‌رنگ شدن مرزهای تجارت، با هجوم سوبسیدهای کشاورزی‌به کشورهای درحال توسعه همراه بوده است که در نتیجه‌ی آن، ظرفیت‌های کشاورزی در این کشورها نابوده شده و خط وقوع خشکسالی افزایش یافته است.

مری ولستون‌کرافت

جنبش آزادی زنان
در گفت و گو با لین سگال، پروفسور روانشناسی و مطالعات جنسیتی در دانشگاه برک‌بک

«احقاق حقوق زنان» (۱۹۷۲) بسیار مهم است چون نشان می‌دهد که زن‌ها همیشه یک پای تفکر رادیکال و اندیشه‌های آزادی‌خواهانه بوده‌اند. مری ولستون‌کرافت، منتقد همه‌ی ایده‌هایی بود که به زعم او، مفاهیم زنانه را تحقیر می‌کرد.

تا پایان قرن نوزدهم، زنان درگیر رادیکالیسم ولستون‌کرافت بودند(او اعتقاد داشت که زنان هم مثل مردان باید زندگی آزادانه را انتخاب کنند.) اما ظهور موج‌ دوم فیمینستی، تا دهه‌ی ۱۹۶۰ طول کشید تا زنان بار دیگر به اندیشه‌های ولستون‌کرافت باز گردند. سال‌های زیادی طول کشید تا این ایده در کل جهان گسترش یابد.

ولی فکر می‌کنم اگر ولستون‌کرافت هم نبود، کس دیگری پیدا می‌شد که این ایده را مطرح کند. او نقش مهمی داشت اما در مورد این ایده خاص، معتقد نیستم که تک‌چهره‌ها مسیر تاریخ را عوض کرده‌اند.

کارل مارکس

تحلیلِ مارکسیستی از کاپیتالیسم
در گفت و گو با تونی بن، نویسنده و سیاستمدار

این تحلیل مارکس، اهمیت زیادی دارد، چرا که توسعه‌ی کاپیتالیسم در جهان مدرن را مورد مطالعه قرار داد. به گفته‌ی مارکس، تضاد اصلی در جهان بین نژادها و جنسیت‌ها اتفاق نمی‌افتد، بلکه تضاد اصلی بین ۹۵ درصد کسانی که ثروت جهان را تولید می‌کنند، با پنج درصدی است که مالک آن همه ثروت هستند.

تحلیل او درباره‌ی منشا قدرت، به وضوح نشان می‌دهد که مردمی که استثمار می‌شوند، خود در شکل‌گیری آن نقش دارند. او بهترین توضیح را درباره‌ی آن‌چه در زمان خودش در جریان بود ارایه داد، تحلیلی که حتا در مورد وضعیت امروز هم صادق است. اگرچه کاپیتالیسم امروز قوی‌تر از هر زمانی است، اما مردم دارند می‌فهمند که منشاء قضیه کجاست.

برای مثال او به مردم کمک کرد که بفهمند آمریکا، برای به دست آوردن نفت به عراق حمله کرد. و قضاوت اخلاقی او را فراموش نکنید، هر کسی می‌تواند کتابی درباره‌ی کاپیتالیسم نوشته باشد، اما او گفت این اشتباه است. من فکر می‌کنم اندیشه‌های مارکس، ارتباط تنگاتنگی با دموکراسی دارد.

استالین با تحریف اندیشه‌های مارکس، به توجیه دیکتاتوری خود پرداخت. اما به خاطر آن نمی‌توان مارکس را مقصر دانست. همان‌طور که تفتیش عقاید کلیساهای اسپانیا (در قرن نوزدهم) ربطی به عیسی مسیح ندارد، استالین هم قرابتی با مارکس ندارد.

زیگموند فروید

نظریه‌ی ناخودآگاه
در گفت و گو با سوسی اورباک، روانکاو و پروفسور در رشته‌ی جامعه شناسی در مدرسه‌ی اقتصاد لندن

فروید درباره‌ی این مساله تحقیق کرد که رفتار انسان، توسط ناخودآگاه شکل می‌گیرد و به واسطه‌ی آن، فرد به سمت انجام اعمالی می‌رود که شاید در خود آگاه فرد لزومی بر انجامش نیست یا احساس نمی‌شود که خود فرد علاقه‌ای به انجامش داشته باشد.

فروید، اولین کسی بود که گفت اگر به انسان‌ها اجازه دهیم در یک محیطی حرف بزنند، در خواب‌ها و لغزش‌های زبانی خود چیزهایی را کشف می‌کنند که بسیار پیچیده‌تر و مهم‌تر از ماجرایی است که درباره‌اش صحبت می‌کنند.

سیگموند فروید

او این فکر را مطرح کرد که ما می‌توانیم در ارتباط با دیگران کنجکاو باشیم، او ارتباط شخصیت با ذهن خود و ذهن دیگران را موضوع مطالعه قرار داد. تقریباً هر چیزی که ما درباره‌ی داستان‌های عاشقانه، هنر، فرهنگ، سینما، مشکلات جنسیتی می‌فهمیم، به نوعی لحظه‌ی فرویدی ربط پیدا می‌کند، لحظه‌ای که در آن ما متوجه می‌شویم که پیچیده‌تر از چیزی هستیم که فکرش را می‌کنیم.

حالا همه‌ی ما پسا‌فرویدی هستیم. ما معتقدیم که احساسات، بخش انتقادی چیزی است که فرد را بر می‌انگیزاند. حالا دیگر تمام بحث‌های مبتنی بر نژاد‌پرستی بی‌اعتبار شده‌اند.

آلبرت انیشتین

نظریه نسبیت
در گفت و گو با پروفسور برایان کاکس

نظریه‌ی انیشتین به طور کل جهان را تغییر داد. شاید در نگاه اول به چشم نیاید اما نسبیت، نظریه بسیار محکمی است. نظریه نسبیت می‌گوید همچنان که چیزی به نام زمان جهانی وجود ندارد و اگر در یک جای مشخص صدای تیک تیک ساعت را بشنوید، صدای تیک تیک در مکانی دیگر، سرعتی متفاوت دارد؛ بنابراین همه چیز غیرقطعی و مبهم است.

و البته این نظریه بنیاد همه‌ی نظریه‌های مدرنی است که درباره‌ی عملکرد جهان ارایه شده است: مغناطیس، تراشه‌های سیلیکونی، ترانزیستورها و… همه نظریه‌هایی است که بر پایه‌ی نظریه‌ی نسبیت مطرح شده‌اند.

بدون نسبیت، ما نمی‌توانیم نگاه مدرنی‌ به جهانی که هم اکنون در آن زندگی می‌کنیم، داشته باشیم. برای مثال، سیستم جی پی اس (جهت‌یاب ماهواره‌ای) بسیار شگفت‌انگیز است، چون بر اساس اندازه‌گیری تاخیر زمانی بین حرکت ماشین شما و حرکت ماهواره‌ها برمدار خود، عمل می‌کند.

تیم برنرزلی

وب جهان‌گستر
در گفت و گو با پروفسور جان ناوتون، استاد دانشگاه اوپن

در کمتر از دو دهه، فضای جهانی اینترنت از صفر به صدها و بلیون صفحه (هیچ‌کس نمی‌داند چقدر!) رسید و به هر فردی امکان داد که ناشر یا گوینده باشد. فضای جهانی اینترنت، موزه‌ی لوور را به لپ‌تاپ‌های شما آورد و حفظ رازها و چیزهای محرمانه را بسیار بسیار دشوار ساخت.

تیم برنرزلی، کسی که در سال‌های ۱۹۸۹-۹۰ به تنهایی فضای جهانی اینترنت را خلق کرد، گوتنبرگ زمان ماست. گوتنبرگ دستگاه چاپ با حروف متحرک را در سال ۱۴۵۵ اختراع کرد و به اصلاح‌طلبی دینی کمک کرد، اتوریته‌ی کلیسای کاتولیک را زیر سوال برد و امکان پیشرفت علوم مدرن را فراهم ساخت و جهان را شکل داد.

وب، فضا و دستاوردی مثال‌زدنی است. تلاش برای برآورد اهمیت بلند مدت ‌وب مثل تلاش برای پیش‌بینی تاثیر اختراع دستگاه چاپ است. کافی‌ست ۳۰۰ سال به عقب برگردیم تا اهمیت این دو را درک کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زیگموند فروید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

۲۵ درس برای داشتن زندگی ساده‌تر


ساده کردن زندگی

شاید بهتر باشد برای درک بهتر جنبه‌های زیستن، ساده‌تر زندگی کنیم

 

خوب زندگی کردن یک هنر است که در کنار در نظر گرفتن پارامترهای مادی و معنوی باید به عنوان یک دانش، آموخته شود.

« زندگی در واقع یک شوخی است، نه یک امر جدی، اگر آن را جدی بگیری، آن‌وقت رنج می‌بری، از افکارت رنج خواهی برد، زندگی مانند یک وزنه سنگین می‌شود و تو زیر بار آن خرد می‌شوی، آن‌گاه زندگی تمام نشاط خودش را از دست می‌دهد، تمام خنده‌هایش را. »  اوشو

خوب زندگی کردن یک هنر است که در کنار در نظر گرفتن پارامترهای مادی و معنوی باید به عنوان یک دانش، آموخته شود. اغلب ما سال‌های طولانی از عمر خود را صرف تلاش برای کسب موقعیت و ساخت زندگی بهتر و شرایط آرمانی می‌کنیم، حال آن‌که تعداد کمی هستند که در طول این تلاش مداوم و طی کردن مسیر و یا حتی در زمان رسیدن به اهداف مد نظرشان، از زندگی لذت می‌برند. شاید بهتر باشد برای درک بهتر جنبه‌های زیستن، ساده‌تر زندگی کنیم.

این عبارت شعارگونه که تحت عنوان ساده‌زیستی از کودکی به عنوان یک خصلت معنوی بیان شده است به راحتی قابل دسترس نیست. نمی‌شود یک شبه شیوه زندگی را عوض کرد، بلکه نیاز است همگی راهکارهایی را بشناسیم که به کمک آن بتوانیم بهنر و ساده‌تر زندگی کنیم. در نظر داشته باشید که قاعدتا لازمه «زندگی» داشتن سطح استانداردی از جنبه‌های مختلف است و منظور از زندگی ساده‌تر پایین آوردن پارامترها و حقیر شمردن زندگی نیست بلکه درک بهتر معنای زندگی است.

زمانی که یاد بگیرید که ساده‌تر زندگی کنید، قادر هستید زمان بیشتری را به فعالیت‌هایی بپردازید که دوست دارید، بیشتر وقت خود را با افرادی بگذرانید که از هم‌نشینی با آن‌ها لذت می‌برید. از بسیاری از مسائل و درگیرهای جسمی و روحی آزاد می‌شوید و پیرامون شما را مباحثی پر می‌کنند که در واقع ارزشمند و یا ضروری هستند .

هدف اساسی ما از ساده کردن زندگی آن است که بسیاری از چیزهایی را که در حال حاضر زندگی روزمره اغلب ما را پر کرده‌اند (چیزهایی نظیر، عجله، استرس، افراد و کارهایی که مورد علاقه ما نیستند و یا حتی برای ما آزاردهنده هستند و فکرهای منفی) حذف کرده و در عوض فرصتی را برای فکر کردن، خلاقیت و ارتباط‌های موثر ایجاد کنیم.

قاعدتا هرگز نمی‌توانید این نظم را به طور قطع در زندگی خود ایجاد کنید زیرا که شما هم در این دنیای پر مشغله زندگی می‌کنید و در دنیای حقیقی پیرامون ما برای برآورده کردن برخی از نیازهای اساسی زندگی از قبیل داشتن یک سرپناه حداقلی، مجبور هستید که خود را درمعرض استرس و گاه کارهای طاقت‌فرسا قرار دهید.

بنابراین ما هم در این مقاله قصد نداریم یک دنیا و زندگی رویایی را برای شما به تصویر بکشیم. تنها تلاش شده است با پیشنهاد کردن راهکارهایی، تا آن‌جا که ممکن زندگی را ساده‌تر دید و ساده‌تر زندگی کرد.

۲۵ درس برای داشتن زندگی ساده‌تر
۱- زندگی ساده به مفهوم اضافه کردن عناصر معنی‌دار به زندگی است که البته پیش از اضافه شدن این عناصر باید جای خالی برای آن‌ها باز کنید. در اطراف شما بسیاری اقلام غیر ضروری است که نه تنها از آن‌ها استفاده نمی کنید بلکه کماکان هزینه‌ای را صرف نگهداری آن‌ها می‌کنید. قاعدتا زندگی بدون پرداخت هزینه بابت اقلام غیرضروری نه تنها ممکن، بلکه دل‌پذیرتر خواهد بود.

۲- قرار نیست به بهانه ساده کردن زندگی، فقیرانه و یا در شرایط حادتر حقیرانه زندگی کنید. هدف ایجاد تفاوت در نگاه شما در خصوص زندگی است. شما یک بار زندگی می کنید و بنابراین زمان و عمر شما بسیار ارزشمند و تکرار نشدنی است در نتیجه باید وقت خود را صرف چیزهای ارزشمند در زندگی خود کنید.

۳- در کنار هنر «انجام دادن کارها» هنری فراموش شده هم وجود دارد: هنر «انجام نشده رها کردن کارها»! سادگی و بهره‌وری در زندگی به شدت متکی به حذف موارد غیر ضروری است.

۴- پر واضح است که باید در مقابل وسوسه‌ها که هر ثانیه به سراغ شما می‌آیند مقاومت کنید و اجازه ندهید که نحوه زندگی کردن اطرافیان و یا تبلیغات پر زرق و برق رسانه‌ها شما را از این مسیر خارج کند.

[اغلب، نوع زندگی ما به خصوص وقتی که در این گوشه از دنیا زندگی می‌کنیم بسیار تحت تاثیر اطرافیان و دوستان و آشنایان است. بسیاری از اقلامی که در خانه‌های ما نگهداری می‌شود و حتی هر از چندی به‌روزرسانی می‌شود، تنها برای قرار گرفتن در معرض دید اطرافیان است در حقیقت با نمایش دارایی‌های اغلب غیر ضروری خود تلاش داریم برای مخاطبین خود این دید را ایجاد کنیم که زندگی بسیار خوبی داریم و خوشبخت هستیم و عجب آن که متاسفانه موفق می‌شویم و دقیقا به همین صورت در نگاه مخاطب خود قضاوت می‌شویم.

 نکته جالب و البته قابل تامل آن است که اکثر هموطنان ما بعد از مهاجرت و دور شدن از جمع کثیری از دوستان و آشنایان،  زندگی متفاوتی را انتخاب می‌کنند و در خانه‌های‌شان دیگر از آن ویترین‌های کریستال و زرق و برق‌های غیر ضروری خبری نیست.

۵- اگر می‌توانید کاری را انجام دهید به این معنا نیست که باید آن را انجام دهید! آن‌چه که در ملاقات با اطرافیان‌تان می‌بینید یا می‌شنوید، آن چه در شبکه‌های مجازی در صفحات مختلف دنبال می‌کنید قطعا بسیار هیجان‌انگیز و وسوسه کننده است. اما بلافاصله تصمیم نگیرید آن‌ها را به زندگی خودتان هم اضافه کنید. پیش از آن‌که در دام آن اسیر شوید اجازه دهید به این فکر کنید که آن‌ها فضای زندگی شما را اشغال می‌کنند. فضایی که می‌تواندکمک کند ذهن‌تان حرکت کند و ایده‌های جدید و موثری را جایگزین وسوسه‌های شیطانی کند! تمرکز خود را بر روی موارد با اهمیت و حیاتی قرار دهید.

۶- چیزهایی که حواس ما را پرت می‌کنند بیش از آن‌چه فکر می‌کنیم اغواکننده و خطرناک هستند. این که ما زندگی‌مان را با این دل‌مشغولی‌های بی‌ارزش پر می‌کنیم، نشانگر ترسی است که از دنیای بدون آن‌ها (بدون تلویزیون، بدون شبکه‌های اجتماعی، بدون بازی‌های ویدیویی، بدون چت و موسیقی و …) داریم. خودتان را با شلوغی بیش از حد خسته نکنید. اجازه ندهید این دل‌مشغولی‌ها شما را از خود زندگی بازدارند. آن‌ها را کنترل کنید پیش از آن‌که شما را کنترل کنند.

۷- اگر به تغییر علاقه‌مند نباشید و همه‌چیز را به روال عادی رها کنید، نمی‌توانید زندگی ساده‌تری داشته باشید.

۸- همکار شما با مشغله کاری مشابه، آخر هفته به کوهنوردی می‌رود، در حال یادگیری یک نرم افزار تخصصی است و ایده‌های خلاقانه‌ای برای شروع کسب و کاری جدید دارد. شاید بارها برای شما پیش آمده باشد که خود را با چنین فرد یا افرادی در جمع همکاران و دوستان  خود مقایسه کنید. همواره در نظر داشته باشید که  اولویت‌ها خود به خود انجام نمی‌شوند. شما هستید که باید برای کارهای مهم‌تان وقت بگذارید. وقتی برای صرف کردن با بچه‌ها، وقتی برای کارهای خلاقانه، وقتی برای یادگیری و . . . برای ایجاد این وقت‌ها باید سایر چیزها را کنار بگذارید. با نه گفتن به چیزهای جذابی که چندان هم ضروری نیستند، می‌توانید وقت کافی برای کارهای واقعا مهم کنار بگذارید.

ساده‌زیستی

یک شبه نمی شود شیوه زندگی را عوض کرد

 

۹- سحرخیز باش تا کام‌روا باشی. زودتر از خواب برخاستن واقعا مفید است. داشتن صبحی بدون استرس و عجله یک نعمت است که نباید از آن غافل شد.

۱۰- برای آن که بتوانید کارهای جدید انجام دهید و در نتیجه سبک زندگی خود را عوض کنید باید عادت‌های جدید را جایگزین عادت‌های گذشته کنید. دور ریختن عادت‌ها و سیستم‌های قدیمی و ساخت عادات تازه کار دشواری است .

به عنوان یک پیشنهاد کارآمد برای ترک هر عادت چالشی ۳۰ روزه برای خودتان تعریف کنید شاید کار کمی ساده‌تر شود. مثلا ۳۰ روز دوری از سریال‌های تلویزیون. قطعا نمی‌شود به یکباره در تمام ابعاد زندگی تغییر ایجاد کرد، صبور باشید و کار را مرحله به مرحله و با آرامش به پیش ببرید.

۱۱- بیشتر و بیشتر خرید کردن، مشکلات ما را حل نمی‌کند. یک وعده خوراک بیشتر و یک برنامه تلویزیونی جدید صرفا حواس شما را پرت می‌کند و نه تنها مفید نیست بلکه می‌تواند بسیار مخرب باشد.

۱۲- خرید کردن یک سرگرمی نیست، و مسلما نمی‌تواند درمان چیزی هم باشد. خرید (بی‌خود) تنها تلف کردن وقت و پول است و به زندگی شلوغ‌تری منجر می‌شود.

 

۱۳- شاید برای شما در طول سال بارها موقعیت سفر پیش آمده باشد اما هر بار به دلیلی آماده رفتن نیستید. وقتی سبک‌تر سفر می‌کنید، آزادتر هستید، کمتر خسته می‌شوید و کمتر دچار استرس می‌شوید. این موضوع را می‌توانید به سفر زندگی هم تعمیم دهید.

۱۴- تعداد چیزهایی که داریم یا چیزهایی که نداریم مهم نیست. مهم این است که کدام‌ها برای ما مهم و مفید هستند. داشتن ۳ جلد کتابی که واقعا آن‌ها را بخوانید از داشتن ۳۰۰ جلد کتابی که به سراغ آن‌ها هم نمی‌روید بهتر است.

۱۵- خلوت کردن فضای فیزیکی اطراف‌تان می‌تواند به ساده کردن و خلوت کردن فضای ذهن‌تان کمک کند. این شلوغی‌های بصری بیش از چیزی که فکر می‌کنید حواس ما را پرت کرده و به ما فشار می‌آورند.

۱۶- زیادی فکر کردن یکی از شایع‌ترین منابع استرس و آشفتگی ذهنی است. نکته کلیدی این است که بفهمیم خود «مشکلی که داریم» مشکل ما نیست. مشکل اصلی ما زیاد فکر کردن به آن است. رهایش کنید و آزاد باشید.

۱۷- مثبت بودن همیشه نتایج خوبی در بر خواهد داشت. پس پیش از این‌که با عصبانیت، رنجش و حسادت آن را تلف کنید به این فکر کنید که زمان شما تا چه اندازه ارزشمند و غیرقابل بازگشت است.

۱۸- در رویاهای دیگران زندگی نکنید. و البته بدون دلیل و احتیاج برای خودتان رویای بی‌اساس نسازید.

۱۹- ذهنی ساده‌تر و مثبت‌تر در هر زمان و مکانی با تغییر دادن شیوه تفکر قابل دستیابی است. چرا که استرس و آشفتگی حاصل نحوه واکنش شما است نه نتیجه واقعیت چیزهایی که با آن‌ها روبرو می‌شوید.

داشتن زندگی ساده‌تر

قدرشناسی همواره برخورد با زندگی را ساده‌تر می‌کند

 

۲۰- ساده‌ترین راز شادی و آرامش در زمان حاضر این است که بگذارید همه چیز به همان شکلی که هست (و نه آن شکلی که شما ترجیح می‌دهید) باشد و از آن بهترین بهره را ببرید.

۲۱- قدرشناسی همواره برخورد با زندگی را ساده‌تر می‌کند. چرا که وقتی دست از گلایه از مشکلات بردارید و برای مشکلاتی که ندارید شکرگزار باشید، شادی ساده‌تر به سراغ شما می‌آید.

۲۲- اشتباه کنید، از اشتباهات‌تان درس بگیرید، به آن‌ها بخندید و به حرکت ادامه دهید. حتی یک دقیقه را هم برای چیزهایی که نمی‌توانید کنترل کنید به هدر ندهید.

۲۳- وقتی هیچ چیز را شخصی نکنید، آزادی تمام وجود شما را در بر می‌گیرد.

۲۴- صداقت ساده‌ترین مسیر پیشرفت است. اگر به دقت به ندای درون‌تان گوش دهید، همواره خواهید دانست که بهترین کار برای شما کدام است. همواره بهترین‌ها صادقانه خود را به شما نشان خواهند داد.

۲۵- احساسی که از انجام یک کار مهم (و صادقانه) خواهید داشت، بسیار بهتر و کم‌استرس‌تر از احساسی است که با نشستن و آرزو کردن به شما دست خواهد داد.

ممکن است ایراد بگیرید که این همه دستورالعمل برای «ساده‌زیستی» زیادی بلند و طولانی است و خود نوعی نقض غرض است! باید به همه شماهایی که چنین فکری می‌کنید بگوییم که همه این‌ها تنها بسط دو قدم ساده است:

بدانید چه چیزهایی بیشترین اهمیت را برای شما دارند هر چه می‌توانید بقیه عوامل را حذف کنید.
اما خوراندن این دستورالعمل به جنبه‌های مختلف زندگی، کاری است که تنها خودتان باید انجام دهید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰